آبدان یعنی جایی که آب فراوان دارد. چنین اسمی برای این منطقه چندان هم بیمسمی نیست زیرا آبدان درهای به نام درة جاشک دارد که سیلابها و حوضة آبریز دو رشته کوه که باهم دوازده کیلومتر فاصله دارند، به سوی این دره جاری میشود و پس از آبیاری کردن زمینهای کشاورزی که در دو طرف جادة بوشهر کنگان در شمال آبدان قرار دارد، به خور بردستان و سپس به خلیج زیبای فارس میریزد.
مردم آبدان فارسی زبانند اما با گویش یا گونه زبانی منحصربهفرد آبدانی صحبت می کنند.آبدان طایفههای سرشناسی چون خوانین و کرمیها و فخراییها دارد که همگی با حکومت مرکزی مبارزه میکردهاند.
آبدان در سال ۱۳۷۹ از دهستان به شهر تبدیل شد. این شهر دارای ادارههای دولتی و خصوصی و زمینهای حاصلخیز کشاورزی است. آبدان نزدیک به سیصد سال پیش بنا شده است و نخست روستایی پررونق و محل داد و ستد مردم از دور و نزدیک بوده که به این روستا میآمدهاند و به خرید و فروش میپرداختند. سکة رایج آن روزگار دینار نادری بوده که به دورة افشارة مربوط میشده است. نخستین ساکنان آبدان، طایفههای آبدونی و درماندهها بودند که تابستانها به تنگ نخل در هفت کیلومتری آبدان میرفتند و به باغداری و دامداری میپرداختند و زمستانها به آبدان بازمیگشتند. این دو طایفه امروز نیز به آبدونی و درماندهها معروفند. در سال ۱۳۱۱ قمری عبدالحمید خان از نوادگان محمد خان دشتی به آبدان رفت و با تفنگچیهای خود در آنجا و مناطق اطراف آبدان حکومت کرد و باعث رونق آنجا شد.